123

دوست داشتم که امروز عصرم رو با اسی بگذرونم اما باید شرِ این موجودِ به ظاهر دلسوز و در باطن روی مخ رو بکنم!

قرار گذاشتم عصر باهاش برم بیرون شاید تا خدا یه کاری کنه این یه ماهه کلا منو یادش بره و من آرامشِ خیال داشته باشم به لطف خدا... تا جایی که بشه سعی میکنم جوری برنامه بریزم که ان شاءالله به اسی هم برسم...