14

سلام :)

داشتم واسه مرجان ریز به ریز حالتی که توشم رو توضیح میدادم گفتم واسه شمام بگم...

بسیار بسیار تشنمه:دی حال ندارم برم اون وره خیابون آب معدنی بخرم و مهمتر اینکه یه قرون توی کیف پولم پول نیست(کمک های نقدی و غیر نقدی رو با کمال میل می پذیرم) آقای میم هم نیست بگم واسم آب بیاره :))

یادتونه یه زمانی می گفتم وقتی دارن چمن ها رو میزنن توی فصل بهار، اینقدر بوی چمن ها تازه و خوشمزه اس که دلم میخواد چمن بخورم؟ الان دقیقا همون حس رو به آب کولر دارم... هر لحظه ممکنه برم سرم رو بکنم توی کولر و آب بخورم

دیروز به مامان میگم ممکنه جمعه نرم مسابقات ماشین سواری... یه اخم میکنه میگه می کشمت حالا که اینهمه ازشون قول گرفتی بیان، نری

آهان یه چیزی! من فقط این مدلی ام یا شمام هستین؟ یعنی شمام مث من یه دونه پرتقال یا یه ذره هندونه یا مثلا میوه های دیگه سیرتون نمیکنه؟

من همیشه اینقد تعجب میکنم که آدما مثلا یه دونه پرتقال ور میدارن میزارن توی بشقاب و میخورن... من؟ چشمم به پرتقال می افته کمه کمش 5-6تا می خورم...
هندونه؟ براش جون میدم! معمولا یزدی ها بسیار بسیار میوه خورن و منم که دیگه بعله دیشب با اینکه معده ام درد میکرد هی از هر وری میرفتم میگفتم من یه چیزه خوشمزهههههههه میخوام... مامان و بابا می گفتن که چی؟ میگفتم پرتقال آخه ته هندونه رو چند دقیقه قبلش بالا آورده بودم و دیگه پوستش مونده بود، همون قسمتی که واسه کچلی خوبه و اون قسمتی که واسه بُزی هاس میگفتن خب بخور ولی بعد نگی معده ام درد میکنه:دی

من یه دونه می خوردم باز 5 دقه بعد میگفتم : من به کی بگم من یه چیزههههه خوشمزه می خوام؟ باز طفلی ها می گفتن چی؟ بابا هم یه لیست از هرچی که توی خونه هست رو میداد و میگفت برو یکی رو بخور... منم میگفتم که پرتقال میخواااااااام دیگه آخری طاقت نیاوردم رفتم یه بشقاب آوردم و یه کار تیز:دی و 6تا پرتقال خوردم... به به... پرتقال می خوامممممممممم :دی بعدشم دیگه آروم شدم رفتم خوابیدم ^_^
مثلا همین هندونه ی عزیز! اینقدر دوسش دارم که ممکنه هر کاری بکنم به خاطرش... یه وختا میشینم نصف هندونه رو میخورم ^_^ خیلی خوشمزه اس و حال میده :))

الانم دلم میخواد برم از آب کولر بخورم... خنکه... داره بهم چشمک میزنه...

اینجا هوا خیلی گرمه :/ تشنمه

بیا! اینم از شانس من! آقای میم اومده میگه که خانوم ح آب ندارین بخوریم؟! :/

گشنمم شده... یه مدت قبلنا من سر کار خیلی گشنم میشد، یادتونه؟

نظرات 2 + ارسال نظر
فائزه سه‌شنبه 21 مهر 1394 ساعت 18:39

سلام
+ انار
+ پرتغال
+ نارنگی
یعنی زندگی :)))))))))
میوهای تابستون رو زیاد دوست ندارم فقط زمستونی ها
+ یزدی ها میوه خوردن ؟ فک نمیکنم !!!:دی

سلام :)
میوه یعنی زندگی :))
همه ی میوه ها خوشمزه ان به جز موز:دی
فک و فامیل ما که خیلی زیاد میوه خورن :دی

مرجان سه‌شنبه 21 مهر 1394 ساعت 11:52

فقط تو اینطوری هستی...آخه آنرمالی:دی
من یه پرتقالم به زور میخورم حتی:))
6تااااااااااااااااا؟اصلا خوب نیستا...انقد میوه هم چاق می کنه تری گلیسریدم میبره بالا. فکر نکن چون میوه خوردی چاق نمیشی:|
من میدونستم یزدی ها شیرینی خورن و به همین دلیل شیرینی های خوشمزه زیاد داره یزد و به همین دلیل آمار بیماران دیابتی یزد بالاست
الان رو مُخِت بودم؟؟؟

خیلی هم نرمالم :دی
من عادت دارم... اصلا میوه خیلی توی خونه و توی خانواده ی ما خورده میشه همه جورش :)
من اتفاقا خیلی اهل شیرینی نیستم. ولی میوه، واااااااااای ^_^
حضوری عرض میکنم خدمتتون

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.