توی این هفته بسیار سخت کوشیدم
سیستم بدن من جوریه که اگه خیلی خسته بشه یا مثلا نظم خوابم به هم بزنه سریع مریض میشم و سرما می خورم...
سرما رو که خوردم خدا رحم کنه :/
دوست دارم آخر هفته رو یه برنامه ی گردش بریزم واسه خودم...
مثلا میتونیم از عصر بریم پارک و پیاده روی و اینا... شب هم واسه شام بریم البرز... نمی دونم باید هماهنگ کنم ببینم چی میشه...
دیشب یه چیزی رو که من یه مدت بود ازش ناراحت بودم حل شد و من فهمیدم که کاملا اشتباه فکر میکردم و قضیه اینجوری نبوده اصلا!
یه زمانی یه دوستی می گفت: زبان، سرچمشه ی سوء تفاهم هاس... مخصوصا اینکه تو چهره ی طرف مقابل رو نبینی و فقط نوشته هاش رو بخونی... ممنون که حل شد :*
مامان اینا ان شاء الله شنبه میرن واسه ثبت نام نجمه، من واقعا دوست ندارم برم به سه دلیل: یکی اینکه برنامه ی رژیمم کامل به هم می خوره و هرچی زحمت واسه کم کردن این مقدار وزن کردم از بین میره... دوم اینکه واقعا دیگه حال و حوصله ی جاده رو ندارم :/ سوم هم شخصیه:دی
از طرفی هیشکی خونه نیست و من باید آواره ی این ور اون ور شم :/ اگه مثلا قرار نبود برم سر کار، خب بار و بندیلم رو جمع می کردم و یه هفته می رفتم خونه عمه ام... اینکه صبح ها باید بیام سر کار و ظهر ها برگردم سختمه... کاش میشد شب ها رو فقط برم اونجا :) اما خب هرچی خیره ... یه هویی دیدین به احتمال90 درصد، دلشون راضی نشد من تنها بمونم و منم رفتم :) امیدوارم هرچی خیره پیش بیاد ^_^
خسته ام به شدت و خوابم میاد...
عزیزمممممم چقدر دلم تنگ شده بود واسه نوشته هاااات:***** خوبی؟؟؟ اینجا هم برام باز نمیشد که از دیشب :|
میلوووووووووووووو سلااااام :**
منم خیلی دلم واسه نظرات تنگ شده بود :*
مهم اینه که الان اینجایی ^_^